![]() |
سه شنبه 9 اسفند 1390 |
![]() نویسنده : ف.فرح بخش
![]() |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
Alternative content |
طنزواره
ماخميني شهري ها صدها خوبي داريم كه هيچ جا پيدا نيست اما چهار پنج تا عيب بزرگ داريم كه مثل "استخوان داخل آشه" ؛ يعني حسابي تو چشم ميزنه . يكي از اون عيب هاي خيلي بزرگ "غريبه پرستيه". (غريب نوازي صفت بسيار خوبيه اما غريبه پرستي نه). خوبه چند مثال بزنيم:
عشقم عشقاي قديمي :: برچسبها: عشق, قديم,
يك غذاي ژاپني (سوپ سوسك) راحت تهيه ميشه :: برچسبها: غذا, ژاپن, سوپ,
-يك ساعتيه كه داري كشوهات را به هم مي ريزي ! دنبال چيزي مي گردي ؟! -آره ؛ كارت ملّيم نيست ؛ ديشب تمام خونه-زندگي را به هم ريختم ولي پيداش نكردم ؛ فكركردم شايد اينجا باشه ! -حالا چي شده كارت ملي اينقدر برات مهم شده ؟! -مگه اخبارگوش نميدي ؟! -نه ؛ خبري شده ؟! -قانون جديد جرايم رانندگي از آذرماه اجرا ميشه وعابرين پياده اگه از محل هاي مشخص عبور نكنند جريمه ميشند . -اين قانون چه ربطي به كارت ملي داره ؟!! نگاه عاقل اندر جاهلي به من مي كنه و ميگه : -شما روي بدن مباركت جائي هست كه پلاك نصب كنند ؟! -اين ديگه چه حرفيه ؟ خب معلومه كه نيست ؛ ديوونه شده اي ؟ -آخه آدم نادون !من هم كارت ملي را براي همين نيازدارم ديگه ؛ ميخوام اگه ناغافل از خيابون رد شدم و پليس رسيد كارتم روي جيبم نصب باشه تا مأمور محترم راهنمائي و رانندگي بتونه به راحتي شماره ملّيم را يادداشت كنه و در صدور قبض جريمه مشكلي پيش نياد. من هم نگاه جاهل اندر عاقلي بهش مي كنم و با خنده مي پرسم : -حالا مبلغ اين جريمه چقدري هست ؟! -سه هزار ؛ البته نه از اون سه هزارهاي جنجالي ؛ سه هزار تومان ناقابل . خدائيش اين رفيق ما خيلي هم بي ربط نميگه .ما همه وظيفه داريم به قانون احترام بگذايم و به اجراي آن كمك كنيم .پس از اين به بعد هر وقت از خونه بيرون ميريد ؛ لطفا كارت ملي وسنجاق قفلي همراه داشته باشيد .
درست است كه از فلكه انوشيروان تا نزديك نجف آباد، جاده كمربندي ساليانه تصادفات مرگبار زيادي به خودش مي بيند اما به نظر من هميشه نبايد فقط نصفه خالي ليوان را ديد؛ حالا شما بيا هي تيتر بزن"جاده مرگ"يا بنويس اگر زمين هاي اين طرف يا آن طرف جاده درست بشود مشكل حل مي شود؛ هي سياه نمائي كن، بابا جان! بيا يك كم به ديد مثبت نگاه كن؛ خداي ناكرده كار به شكايت كشيده مي شود و درِ همين يك روزنامه شهر را هم مي بندندها؛ نگوئي نگفتم. اصلاً بگو ببينم ساختن يك لوكيشن سينمائي با جلوه هاي ويژه اكشن در شرايط فعلي سينما چقدر هزينه دارد؟! حالا يك جاده درست كرده اند كه ده ها لوكيشن واقعاً استثنائي مي شود از داخلش در آورد، آن هم مفت و مجاني و تو هي غر بزن. نگاه كن ببين بيراه مي گويم يا نه(فقط هر موقعيت را كه خواندي چشم هايت را ببند و آن را تصور كن، مطمئنم با من هم عقيده مي شوي): ادامه مطلب را ملاحظه فرمائيد :: برچسبها: خميني شهر, جاده كمربندي, فلكه انوشيروان, نجف آباد, سينما, سكانس,
لولئي با پسر خود ماجرا مي كرد كه تو هيچ كاري نمي كني و عمر در بطالت به سر مي بري. چند با تو گويم كه معلق زدن بياموز و سگ از چنبر جهانيدن و رسن بازي تعلم كن تا از عمر خود برخوردار شوي. اگر از من نميشنوي به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ريگ ايشان بياموزي و دانشمندشوي و تا زنده باشي در مذلت و فلاكت و اِدبار بماني و يك جو از هيچ جاحاصل نتواني كرد
رساله دلگشا؛عبيدزاكاني
:: برچسبها: علم, فلاكت, مدرسه, دانشمند,
خيلي ها فكر مي كنند طنز نويسي يه كار ساده و معموليه.چيزي تو مايه هاي جُك گفتن! ميگن:"كاري نداره كه! ما صبح تا شب هزار تا جك براي هم تعريف مي كنيم و مي خنديم؛ هزار تا طعنه و تمسخر هم بلديم ." ولي اشتباه است؛ نوشتن طنز علاوه بر داشتن خيلي چيزها نياز به مشاوره هم داره يعني شما بايد در هر زمينه اي حداقل يكي- دو مشاور كاردرست داشته باشي . تازه اگه توي سده بخواهي طنز بنويسي بايد فرامحلي هم عمل كني!!! يعني براي هر مطلب از هر محله يك مشاور خبره اجير كني و مواجبشان را هم سر موقع بدهي. يعني براي هر مطلب طنز دست كم سه مشاور نياز داري كه با پول آب و برق و گاز و تلفن همراه و هزينه رفت و آمدشان ماهيانه كلي خرج روي دستت ميگذارند. الكي كه نيست. باور كنيد از مواجبي كه از نوشتن عايدمون ميشه تنها كمتر از يك درصدش به خودمان مي رسه بقيه را صرف جيره و مواجب مشاورينمان مي كنيم. :: برچسبها: بودجه, فرهنگي, استان اصفهان, خميني شهر,
|
|