![]() |
چهار شنبه 26 مهر 1391 |
از قديم الايام تا جايي كه يادم مياد نسبت به سرماخوردگي بي نهايت حساس بودم. كافيه يكي اون طرف خيابون سرماخورده باشه و عطسه كنه و من اين طرف خيابون بلافاصله سرماخوردگي را ازش بگيرم. از بدشانسي امسال سرماخوردگي خيلي زود به سراغم اومد و از اونجا كه كل حقوق اين برجم صرف خريد يكي دو قالب پنير و دو سير و نيم گوشت و كمي حبوبات شده و آهي در بساط نمونده بود؛ پيش خودم گفتم كه با يكي دوتا بسته قرص آدولت كلد و كپسول آموكسي سيلين بيماريم را علاج مي كنم و خودم را گرفتار هزينه هاي دوا-دكتر نمي كنم. اما چند روزي گذشت و بيماريم علاج نشد. به توصيه يكي از پيرزن هاي فاميل، تصميم گرفتم از "عنبرنسارا " استفاده كنم. اون طور كه ميگن علاج درده! خلاصه رفتم سراغ يكي از عطاري هاي معروف شهر و خواستم چند عدد از مورد را به من بدهد. اون هم رفت داخل پستو و يكي دو تا داخل پلاستيكي سفيد رنگ كه رويش نوشته بود" از خريد شما متشكريم" گذاشت و آورد. بعد هم چند دگمه ماشين حساب را زد و گفت: 10 هزار تومن!
برق از كله ام پريد. گفتم: "ده هزار تومن!!! چه خبره؟! "گفت:" انگار خبر از بازار نداري ها! مگه نمي دوني دلار رفته بالا..."
عينكم را كمي پايين آوردم و كمي هم جنس را وارسي كردم و گفتم: "پس علامت استانداردش كو؟ من از كجا بفهمم اورجيناله؟"
نگاه غضب آلودي كرد و گفت: "رو كله كچل من! ديگه "ماچولاغ" كه علامت استاندارد نمي خواد." گفتم: "چرا! هر جنسي با دلار بالا پايين بشه علامت استاندارد مي خواد... "؛ از مغازه زدم بيرون.
البته باز هم خدا پدرش را بيامرزد كه جنس مرغوب بهم داد ؛ با يكي دو مرتبه استفاده از دود مطبوعش حالم جا اومد و سرماخوردگيم علاج شد اما اي كاش...
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: دلار, ماچولاغ, گراني, سرماخوردگي, استاندارد,
![]() نویسنده : ف.فرح بخش
![]() |